همه فایل

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

همه فایل

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سرشت و منش

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سرشت و منش
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 81 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 25
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سرشت و منش

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سرشت و منش

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::

-2- سرشت و منش

2-2-1- نظریه زیستی شخصیت

نظریه زیست شناختی شخصیت جایگاه ویژه ای در متون روانشناسی علمی جهان دارد.شاید بتوان سابقه تلاش برای پیوند دادن بین روانشناسی(روان)و زیست شناسی(تن)را در متون باستانی،نظریه چهار مزاج بقراطو حتی قبل از آن پی جست.گاه بازتاب این گونه نظریات را در متون به جامانده از فلاسفه ایرانی نیز میتوان دید،برای مثال ملاصدرا حدوث و پدیدآیی نفس را وابسته به جسم می داند.اینک نظریه های زیست شناختی شخصیت بر پایه های محکمی تکیه زده است؛پایه هایی که بدون تلاش و پافشاری افرادی مثل هانس آیزنک،جفری گری،نیومن،رابرت کلونینجر و دیگران نمی توانست شکل گیرد(کاویانی،1386).

2-2-2- پیوند بدن و ذهن

پیشینه" پیوند بدن و ذهن" به یونان باستان و نظریه بقراط درباره ی "مزاج اربعه" برمی گردد. در قرن بیستم واژه شیمی عصبی(کنش های شیمیایی در سیستم عصبی)نقش بسزایی در نظریه پردازی رویکرد زیستی به شخصیت داشته است.سرشت،روان،رفتار و شخصیتاز جمله مقوله هایی هستند که از چندین جهت تحت تاثیر ژن ها قرار دارند.شاید بتوان به جرات گفت که نمی توان هیچ تفاوت فردی ای را یافت که بستگی به کنش ژن ها نداشته باشد(کلونینجر،1994).

2-2-3-ریخت های بدنی و سرشت ها

در اوایل قرن بیستم ارنست کرچمر، روان پزشک آلمانی تن و منش را منتشر کرد که اولین گام های رویکرد زیستی علمی به شخصیت را باز می نماید. در آغاز، کرچمر به رابطه ای شکل های خاص بدنی و برخی از اختلال های روانی علاقه مند شد. او مواردی را از میان بیمارانش انتخاب و معرفی کرد سپس مطالعه منظمی را برای شناسایی این پدیده سامان داد و سرانجام به توصیفی از رابطه ریخت های بدنی و تشخیص های روانی دست یافت(کرچمر، 1926). پیرو کارهای کرچمر، روانشناس آمریکایی، ویلیام شلدن تلاش کرد تا رابطه شکل بدنی و سرشت های مختلف شد. در این طبقه بندی، شلدن سه ریخت بدنی را مطرح می کند. فربه تن (چاق)، ستبرتن (عضلانی) و باریک تن (لاغر استخوانی) او برای توصیف کسانی که به طور کامل رهیچ کدام از طبقات یاد شده نمی گنجیدند واژه ی «ساخت بینابین» را پیشنهاد داد. به این ترتیب طبقه بندی شلدن دارای خط کشی و مرز بندی های قطعی و مطلق نیست. در عوض او ساخت بدنی افراد را براساس سازگاری آن با هرکدام از این ابعاد رتبه بندی می کرد در نهایت یک سیستم درجه بندی کمی سه رتبه ای، وضعیت ظاهری بدن فرد را در یک بعد خاص تعیین می کرد (شلدن، 1942) در طبقه بندی شلدن، در مقابل سه ریخت بدنی، سه گونه سرشت شامل ویژگی های خاص دیده می شود که به وایسروتونیا، سوماتروتونیا و سریروتونیا موسوم هستند جدول 2-1 ویژگی های این سه گونه را توصیف کرده است. (شلدن، 1942)سپس شلدن به یافتن ارتباط های بین ریخت بدنی و سرشت پرداخت او با مطالعه ی 200 مرد سفید از میان ریخت های بدنی مختلف سه گانه و درجه بندی کمی سه عنصر سرشتی در خلال یک دوره ی پنج ساله، نشان داد که هرکدام از ریخت های بدنی را که براساس معیار شلدن تقسیم نموده بودند. تنها با یکی از سنخ های سرشتی همبستگی مثبت و یا دو سنخ دیگر، همبستگی منفی داشت. به این ترتیب، فربه تن با وایسروتونیا، ستبرتن یا سوماتوتونیا و باریک تن با سربروتونیا، همبسته بودند. شلدن نتیجه گرفت که تن و سرشت، تجلی بیرونی بنیادهای زیستی و ژنتیکی خاصی هستند. این تحقیقات، موجی از مطالعات مشابه را به همراه داشت که تلاش می کردند حیطه موشکافی را به جنبه های دیگر گسترش دهند به این ترتیب، شلدن به آزمون مشابهی در زنان پرداخت و دیگران به جستجوی ارتباط این یافته ها با عملکرد تحصیلی، بزهکاری، انتخاب شغل، آسیب شناسی روانی و دیگر زمینه ها پرداختند (دامون، 1955).

با این وجود کار شلدن به لحاظ روش شناختی دچار مشکل بود و مورد انتقاد قرار گرفت به این ترتیب اهمیت درمیان محققان کاهش یافت. لیکن ارتباط شخصیت و جنبه های زیست شناختی هم چنان در کانون توجه برخی از روانشناسان باقی ماند و تحقیقات در این زمینه ادامه یافت(ویس، 1961).

نمونه ای از ویژگی های سرشتی شلدن در جدول زیر آمده است.

وایسروتونیا

سوماتونیا

سریروتوینا

آرامش در حالات بدنی و حرکات

شیفته راحتی جسمانی

واکنش کند

شیفته مراسم سالم

اجتماع آمیزی

یکنواختی واکنشهای هیجانی

تحمل و مسامحه

خشنود از خود

نرم و راحت در ایجاد ارتباط برون گرایی

قاطعیت در حالت بدن و حرکات

شیفته ماجراجویی بدنی

ویژگی توانمندی

نیازمند و روش و لذت از آن

شیفته و ریسک و آزمایش شانس

شجاعت در عمل

آمادگی بدنی برای نزاع

جسورانه عمل کردن در رقابت

صدای بلند و مطمئن

ظاهر کاملا پخته

حالت بدنی و حرکات کنترل شده،

واکنش های عمومی سریع و شتاب زده

شیفته خلوت خود

تعمق و تامل در مسائل ذهنی

توجه زیاد از حد

تنش زدگی

پوشاندن احساسات خود

کنترل هیجانی

ترس از نگاه دیگران

ترس از حضور در جمع

بازداری از ابراز خود در جمع

فشار کلامی و فشار در آن واحد

منش ظاهر مصمم

جدول 2-1- ویژگی های سرشتی شلدن

2-2-4-سه نوع سرشت مستقل

سه نوع سرشت فراگیر را از همان ابتدای تولد می توان شناسایی و ارزیابی کرد، که می تواند در سرتاسر زندگی نسبتا ثابت بماند (اسرتلا، 1987، تارت، 1988) تفاوت های رفتاری مشهود از این دست، زیر سه عنوان اصلی قابل طبقه بندی است: اجتماع پذیری، هیجان پذیری (هیجانیت)، و سطح فعالیت به این سه ویژگی عمده صفات خصلت های سرشتی نیز گفته می شود سرشت فراتر از تنها یک دسته نشانه های اولیه، به صورت مواد خامی عمل می کنند که سرانجام شخصیت از آن پدید می آید (اندلر، 1989). شواهد تحقیقی نشان می دهد که این سه طبقه شخصیتی اجتماع پذیری- هیجان پذیری و سطح فعالیت از بدو تولد وجود دارد، در طی زندگی تداوم می یابد و بر امور گوناگونی تأثیر می گذارد(باس و پلومین، 1984).

2-2-4-1-اجتماع پذیری

اجتماع پذیری طیف گسترده ای از شیوه های برخورد با محیط اجتماعی را شامل می شود از یک سو کودکانی دارای کمینه (حداقل) اجتماع پذیری تمایل به گوشه گیری و دور ماندن از تماس های اجتماعی دارند و از سوی دیگر کودکان دارای پیشینه (حداکثر) اجتماع پذیری با افراد پیرامون راحت هستند رفتار دوستانه دارند و توانایی و ظرفیت تماس اجتماعی با بیش از یک نفر از خود بروز می دهند کودکان نوع اول کودکان دشوار و کودکان نوع دوم کودکان آسان نامیده می شوند براساس این ویژگی کودکان را در نقطه ای از این پیوستار (بین دو حد نهایی اجتماع آمیزی و اجتماع گریزی) می توان جای داد یافته ها نشان می دهد که این ویژگی در سنین بزرگسالی با فرد می ماند. کودکان آسان در بزرگسالی اجتماع گریز می شوند (کی گان و استیدمن، 1991). در یک مطالعه طولی، تغییرات رفتاری و شخصیتی کودکان غیراجتماع پذیر در طی سه سال مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد پسران خجالتی در مقایسه با همسالان دیگرشان به احتمال زیادتری، دیرتر ازدواج می کنند، دیرتر بچه دار می شوند، دیرتر شغل ثابت پیدا می کنند و به دستاورد شغلی کمتری دست می یابند و همچنین دختران خجالتی نسبت به همسالان خود به احتمال کمتری الگوی معمول ازدواج، تربیت فرزندان و خانه داری را دنبال می کنند(کسپی و همکارانش، 1988).

به علاوه دوقلوهای یک تخمکی به لحاظ ویژگی اجتماع پذیری، بیشتر از دوقلوهای دوتخمکی به یکدیگر شبیه هستند (رویس و پاول، 1983). دانیلز و پلومین در مطالعه ای که تقریبا بر روی 13000 دوقلوی سوئدی صورت گرفت، میزان همبستگی ویژگی اجتماع پذیری بین دوقلوهای یک تخمکی 54/0 برای مونث ها و 47/0 + (برای مذکرها) به دست آمد ضرایب همبستگی برای دوتخمکی ها به ترتیب 2/0+ و 20/0+ بود. در مطالعه دیگری دریافتند که نوزاد خوانده ها به مادران زیستی خود (که هیچ تماسی با آنها نداشتند) بیشتر شبیه هستند تا مادر خوانده های خود به نظر می رسد اجتماع پذیری با خصلت شخصیتی برون گرایی در بزرگسالی، همپوشی دارد. نسبت این دو ویژگی رفتاری کودکی و بزرگسالی تداوم ویژگی های سرشتی را تایید می کند (کاویانی، 1386).

2-2-4-2-هیجان پذیری (هیجانیت)

هیجان پذیری به آمادگی فرد برای برانگیختگی فیزیولوژیک در پاسخ به محرک های محیطی گفته می شود این بعد از سرشت به لحاظ آسانی برانگیخته شدن سطحی از تحریک که فرد را به پاسخ وادار می سازد و سرشت برانگیخته شدن میزانی که طرد در مقابل محرک برانگیخته می شود از فردی به فرد دیگر متفاوت است. شواهد علمی نشان میدهد که سطح هیجان پذیری افراد (بعد آسان برانگیخته شدن) ذاتی است و کودکان از بدو تولد در این بعد متفاوت هستند تلکن مطرح می سازد که این دو گرایش از یکدیگر مستقل هستند پس فرد ممکن است مکررا واکنش های منفی شدید را بروز دهد لیکن به ندرت هیجان های مثبت را تجربه کند هرچند به این تفاوت کمتر توجه شده است اما می تواند کاربرد جدی برای شخصیت داشته باشد در زندگی معمول شاهد افرادی بوده ایم که بیشتر به بدبینی و شک متمایل بوده اند و دیگرانی را هم دیده ایم که بیشتر با خوش بینی یا واقعیت ها برخورد می کرده اند. این مشاهدات می تواند در راستای تمایل به هیجان های منفی یا مثبت معنی یابد (تلگمن، 1985).

2-2-4-3-سطح فعالیت

باس و پلومین سطح فعالیت را به لحاظ شدت و سرعت در افراد متفاوت می دانند کمتر کسی تردید دارد که سطح فعالیت یا مقوله سرشت پیوند ندارد؛ به این ترتیب، می توان آن را قابل انتقال از نظر وراثت دانست (ایتون وانس، 1986). یک کودک فرضی در دو سال اول حیاتش، سطح فعالیت نسبتا ثابتی دارد، لیکن کودکان به این لحاظ از یک دیگر متفاوت هستند (گلدسمیت و کمپوس، 1990). مطالعات متعددی نشان داده است که احتمال پرفعال شدن کودکان دارای والدین پرفعال، 10 برابر کودکانی است که چنین والدینی ندارند (کانت ول، 1972). این یافته ها بر این فرض که تفاوت های فردی در زمینه سطح فعالیت ذاتی است، صحه می گذارد.

2-2-5-خصلت ها و ابر خصلت ها

سنخ های سرشتی حاکی از همان تفاوت هایی است که در رفتار نوزادان دیده می شود و به نظر می رسد که شالوده در بزرگسالی است. یعنی الگوهای رفتاری منظمی که تکوین می یابند و در تعامل مستمر با محیط تحول می یابند. خصلت ها یا الگوهای رتفاری در قالب دامنه های خاصی قابل جمع هستند این دامنه های فراگیر را ابر خصلت ها می نامند. (کاویانی، 1386) شیوه ی ارزیابی و تشریح سنخ های سرشتی و خصلت ها (یا ابر خصلت ها) بسیار متفاوت است چرا که توانایی نوزاد برای ارتباط با دیگران و محیط محدود است به این ترتیب مشاهده رفتار او مبنای استنباط قرار می گیرد، مانند زمان واکنش برای شروع گزیده مدت گریه و حرکات بدنی این در حالی است که ارزیابی خصلت های شخصیتی بزرگسالان معمولا، صورت پرسشنامه های خودگزارشگر و توصیف گرایشهای رفتاری خاص است. بنابراین خصلت های شخصیتی، اختصاصی تر و مفصل تر از سنخ های سرشتی است (کاویانی، 1386) نظریه های زیستی شخصیت دامنه های (یا خصلت های) گوناگونی را پیشنهاد داده اند. برای مثال کاتل، 16 دامنه رفتاری آیزنک، 3 دامنه رفتاری مک گری و کوستا، 5 دامنه رفتاری، تلگمن 7 دامنه رفتاری و کلونینجر، 4 دامنه رفتاری را مطرح ساختند (کاویانی و همکاران، 1384).

2-2-5-1-روان پریشی گرایی

مک کری و کوستا اذعان می کنند که روان پریشی گرایی ترکیبی از سه دامنه رفتاری (از 5 دامنه رفتاری در نظریه این دو مولف) است. توافق پذیری اندک وجدانی بودن ضعیف و فراخ اندیشی اندک، آیزنک مطرح می سازد که افراددارای ویژگی روان پریشی گرایی قوی گرایش به روان پریشی (سایکوز) دارند. شواهد تحقیقی قابل توجهی وجود دارد که شالوده زیستی برای پدیدآیی و بروز روان پریشی گرایی را تایید می کند، شواهدی که با یافته های اسکیزوفرنیا در این زمینه همخوانی دارد (آیزنک، 1970).

2-2-5-2-برون گرایی

آیزنک معتقد است که سنخ های شخصیتی توارثی هستند (آیزنک، 1975). از میان ابعاد مطرح شده توسط آیزنک، بعد درون گرایی- برون گرایی بیشترین شواهد را در تایید این ادعا دارد. یک مطالعه گسترده بر روی بیش از 000/14 جفت دوقلو در فنلاند، شواهد قابل استنادی را برای توارثی بودن برون گرایی و روان نژندی گرایی به دست داده است (رز و همکاران، 1998) یک مطالعه ی سوئدی بر روی جمعیتی از دوقلوها از فرزند خوانده ها انجام شد به تخمین 41/0+ برای وراثت پذیری برون گرایی رسید(پدرسن و همکاران، 1988). دو مطالعه دیگر، یکی در ویرجینیا (هیث و همکارانش، 1992) و دیگری در استرالیا (هیث و همکارانش، 1994)و 50/0+ برای برون گرایی دست یافتند. آیزنک پیشنهاد می دهد که رد پای گرایش درون گرایی- برون گرایی را شاید بتوان در سطح فعالیت سیستم های خاص مغزی به خصصوص سیستم فعال ساز تورینه ای بالا روند پیدا کرد.


مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل ارتباط محاوره ای

مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل ارتباط محاوره ای
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 76 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل ارتباط محاوره ای

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل ارتباط محاوره ای

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::

تحلیل ارتباط محاوره ای

تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای است در مورد شخصیت و روش منظمی است برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی. این تعریفی است که به وسیله ای انجمن بین المللی تحلیل ارتباط محاوره ای ارائه شده است. در میان دید گاههای مختلف روان شناسی، تحلیل ارتباط محاوره ای از نظر عمق تئوری و کاربرد وسیع و متنوع آن بسیار برجسته است. تحلیل ارتباط محاوره ای به عنوان نظریه شخصیت تصویری از ساختار روانشناختی انسانها را به ما ارائه می دهد. بدین منظور از یک الگوی سه بخشی به عنوان الگوی حالات نفسانی خود استفاده می کند. همین دالگوی شخصیتی به ما کمک می کند تا دریابیم انسانها چگونه عمل و رفتار می کنند و این که چگونه شخصیت خود را در قالب رفتارهایشان آشکار می سازند.

تحلیل ارتباط محاوره ای همچنین نظریه ای برای ارتباطات فراهم می آورد که می تواند برای تجزیه و تحلیل سازمانها و مدیریت نیز به کار رود. تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای برای رشد کودک ارائه می دهد. در حوزة کاربرد عملی تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای برای رشد کودک ارائه می نماید و در نتیجه در درمان انواع اختلالات روانی از مشکلات روانه گرفته تا روان پریشی های بسیار عمیق به کار می رود. این نظریه روشهای درمانی برای دمان فردی، گروهی زوجی و خانوادگی ارائه می دهد. خارج از حوزة درمانی تحلیل ارتباط محاوره ای در مراکز آموزشی نیز کاربرد دارد و به آموزگاران و دانش آموزان کمک می کند تا در وضعیت ارتباطی روشنی قرار گیرند و از برخوردهای بی فایده و مخرب بپرهیزند.

این نظریه به خصوص برای مشاوره بسیار مناسب است. تحلیل ارتباط محاوره ای در مدیریت، آموزش ارتباطات و تجزیه و تحلیل سازمانها وسیلة بسیار نیرومندی است. به طور کلی تحلیل ارتباط محاوره ای در هر زمینه ای که نیاز به درک افراد روابط و ارتباطات باشد می تواند به کار رود (استورات به نقل از دادگستر 1385).

تحلیل ساختی- محاوره ای نظریه ای منظم و هماهنگ دربارة شخصیت و پویایی های اجتماعی ارائه می دهد که از تجربة بالینی و شکلی از درمان عقلانی و عمل گرا استنتاج شده است. این نوع درمان به کار اکثریت عظیمی از بیماران روانی می آید. به سهولت به وسیلة آنان درک می شود و به طور طبیعی با وضع آنان تطبیق می کند. شیوة ساختی محاوره ای تلاشی بود در جهت از بین بردن معایبی که بر بسیاری از شیوه های قبلی درمان مترتب بود. زیرا این روش می تواند توانایی بیمار را در تحمل و کنترل اضطرابهایش به سرعت افزایش دهد و روند عملکرد مرضی او را محدود کند (شفیع آبادی 1385).

دکتر اریک برن بانی نظریه تحلیل ارتباط محاوره ای معتقد است هرگونه واحد آمیزش اجتماعی یک رفتار متقابل نام دارد. هر وقت یک انسان با یک نفر یا بیشتر در تماس باشد. دیر یا زود یکی از آنها حرفی می زند یا علامتی را نشان می دهد که حضور دیگری را ثابت می کند. ما این را یک انگیزة رفتار حرفی می زند یا علامتی نشان می دهد. که حضور دیگری را ثابت می کند. ما این را یک انگیزة رفتار متقابل می نامیم. سپس آن شخص متقابلاً حرفی می زند یا علامتی ر ا نشان می دهد که به طریقی پاسخی به آن انگیزه است. و آن پاسخ رفتار متقابل نامیده می شود. تحلیل ارتباط محاوره ای روش بررسی این رفتار و اعمال است که در آن من با تو کاری می کنم و تو هم در مقابل من با من کاری می کنی و در این میان معلوم می شود که کدام جنبه از شخصیت چند جنبه ای انسان دخالت داشته است. تحلیل ارتباط محاوره ای همچنین روش طبقه بندی اطلاعات ناشی از تجزیه و تحلیل این اعمال انسانی است و نتیجه مطلوب وقتی حاصل می شود که این رفتار را به صورت کلماتی در آوریم که برای همه دارای معنی و مفهوم مشخصی باشد (تامس هریس به نقل از فصیح 1385).

فرض های فلسفی نظریه TA

فرض های فلسفی در مورد افراد، زندگی و طبیعت ، مفاهیم کلیدی در TA محسوب می شوند. و رویکرد TA با استفاده از این فرض های فلسفی ، متغیرهای زیادی را توضیح می دهد. این فرض ها به صورت زیر هستند (یوسفی، 1383به نقل از عزیزی،1386 )

مردم خوب هستند. هرکس برای تفکر شایستگی دارد.

مردم خوب هستند ، به این معنی است که هرکس ذاتاً با ارزش ، ارزشمند و خوب است این توصیف خوب بودن در حقیقت به مذهب ، تصور شخص و مراحل زندگی بستگی دارد. هرکس برای تفکر، شایستگی و استعداد ذاتی دارد. یعنی هرکس از لحاظ مغزی دارای این استعداد است که تفکر کند. چون روال کار به این صورت است که ما قبل از هرکاری در زندگی باید تصمیم بگیریم و این تصمیم گیری ها بهترین موقعیت برای برآوردن نیازهای فرد است این نوع رفتار و احساسات کودک ناشی از محیط و خانواده اش نیست بلکه این تصمیمات ذاتی و خودجوش هستند. فرضیات فلسفی T.A در مورد افراد «بالغ » هم مصداق دارد هرچند که اطرافیان و محیط ممکن است برخود فشار قوی جهت تصمیم گیری وارد آورند، اما در واقع آن فرد است که تصمیم می گیرد و خود را با این فشارها منطبق می سازد ، یعنی در حقیقت ، فرد مسئولیت شخصی تمام احساسات و رفتارش را برعهده می گیرد (سید محمدی، 1381).

خوشگذرانی، نقش ، بازی کردن

به عنوان یک فرد «بالغ » ما ممکن است که متوجه شویم که در دوران کودکی احساسات واقعی ما در خانواده تشویق شده است و این تشویق احساسات به طور ضمنی بیان می داردکه دیگران با عادات او موافق هستند ما ممکن است فقط احساساتی که به ما آزادی می دهند انتخاب کنیم و انتخاب این احساسات بدون آگاهی و هشیاری صورت می گیرد و موقعی که نقشی در زندگی بازی می کنیم و آن نقش موجب پیشرفت ما می شود ما سعی می کنیم آن نقش را ادامه دهیم و سعی داریم که احساسات اقتدارطلبانه را به وسیلة احساساتی که ما را به عنوان یک کودک در می آورد پوشش دهیم. این نوع جانشینی احساسات را (احساس کودک به جای احساسات دیگر) احساسات و «خوشگذرانی» گویند که فرد سعی دارد به احساسات دوران کودکی برگردد، و در پی لهو و لعب دوران کودکی باشد و احساسات دوران کودکی را به جای احساسات د یگر که متضمن خستگی و ناراحتی است قرار دهد.

اگر ما احساسات خوشگذرانی را تجربه کنیم باعث می شود به جای اینکه احساسات را سرکوب سازیم آنها را بارز و ظاهر سازیم در این صورت می گویند که این احساس به صورت « نقش » تثبیت شده درآمده است.

بازی عبارت است از تکرار نتایج حاصل از ارتباط بین دو مورد بالا یعنی خوشگذرانی و نقش. یعنی چه اندازه نتایج حاصله از خوشگذرانی موجب می شود که فرد نقشی را بازی کند (یوسفی، 1383 به نقل از عزیزی ،1386 ).

کاربرد ، اهداف تغییرات در TA

برن گفت: اهداف TA بینش دادن یا پیشرفت نیست بلکه درمان است درضمن بیشتر پیروان تحلیل ارتباط محاوره ای با برن هم عقیده اند اما دیدگاههای متفاوتی در مورد موقعیتهای درمانی د ارند. برن بیان می کند که درمان یک امر ایستا و ثابت نیست، بلکه

فرایند پیشرونده و پویاست که از 4 مرحله می گذرد:

1- کنترل اجتماعی 2- علائم راحتی

3- درمان انتقال 4- درمان قصه

در نخستین مرحله یعنی ، « کنترل اجتماعی» مراجع از اینکه به مشاوره رو آورده است هنوز احساس ناراحتی می کند اما او قادر است که رفتارهایی که در ارتباط با دیگران سبب عدم سازش می شود کنترل کند. و موقعی که در مرحله « علائم راحتی » ، قرار می گیرد هنوز تجربه ناراحت کننده ای از اضطراب ، افسردگی و گیجی دارد. ولی در این مرحله تا حدی فرد احساس آرامش و آزادی می کند و اضطراب مرحله قبل را ندارد در مرحله « درمان انتقال» افراد می توانند خارج از قصة زندگی بمانند و مدت طولانی در محیط درمان بمانند ، و در مرحله « درمان قصه » مراجعان کارائیشان به حدی می رسد که نقش های درمانگر را به عهده می گیرند و در واقع درمان از درمانگر به مراجع محول می شود. این رویکرد درمانی به فرد یک دید تازه می دهد و راه را برای فرد روشن می سازد و مراجع به سوی جانشینی درمانگری حرکت می کند و به واقع در سوی رفتار ، احساس و تفکر آزاد در قصة زندگی حرکت می کند (عزیزی،1386 )

استقلال

یکی دیگر از روشهای درمانی اریک برن این است که سعی د ارد عقاید فرد مراجع را به سوی «استقلال طلبی» سوق دهد. مستقل بودن به این معنی است که مراجع قادر باشد در تفکر، احساس و رفتار منابع «بالغ » و قوی را در پاسخ به واقعیتهای کنون ، اینجا به کار ببرد. اجزاء استقلال شامل ، برانگیختگی و تعلق به دیگری است. آگاه بودن به این معناست که ما قادر به تغییر تجربه مان باشیم و قادر باشیم در لحظه کنون ، اینجا صدای پرندگان را بشنویم و بوی گل ها را استشمام کنیم ، برانگیختگی به این معناست که ما را قادر می سازد که به سوی آزادی حرکت کنیم و ما قادر به انتخاب در بین حالت های خود (کودک، «بالغ »، والدین) باشیم. تعلق به دیگری در TA یعنی فرد خواسته ها، احساسات و نیازهایش وقتی که ظهور پیدا کرد، آنها را به صورت روشن بیان دارد. بدون اینکه آنها را دستکاری کند یا نقش بازی کند.



مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتار های تکانشی وتکانشگری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتارهای تکانشی وتکانشگری
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 77 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتارهای تکانشی وتکانشگری

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتارهای تکانشی وتکانشگری

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::

تکانشگری:

خصوصیات شخصیتی می توانند نقش مهمی در توزیع تفاوت های فردی موثر در اختلالات متعدد را بازی کنند. یکی از خصیصه های شخصیتی که هم در جامعه بهنجار و هم در سطح بالینی می تواند مورد توجه قرار گیرد، تکانشگری است. رفتار های تکانشی جزء مهمی از رفتارهای روزانه ما هستند. این رفتارها که به آن ها، رفتارهای مخاطره آمیز یا مخاطره جویانه هم گفته می شود، طیف وسیعی از اعمالی را شامل می شود که روی آنها تامل کمتری صورت گرفته، به صورت نابالغ بروز می یابند، از خطر پذیری بالایی برخوردارند و در بسیاری از موارد در نهایت با وجود پاداش های آنی، عواقب نامناسبی را به همراه دارند ( مکری،1387). به عبارتی منظور از تکانشگری، "عمل بدون تفکر" و "عمل بدون ارزیابی پیامدها" است (اتلت ، 2007).

ویژگی های رفتار تکانشی

تکانشگری و رفتار تکانشی دارای سه ویژگی اساسی است که آن را از اصطلاحات مشابهی مانند بیش واکنشی جدا می کند. این رفتارها شتاب زده، برنامه ریزی نشده، بدون فکر و مستعد اشتباه هستند؛ در حالی که در بیش واکنشی به جای تاکید بر سرعت بروز عکس العمل، تاکید بر شدت و زمانی است که عکس العمل رخ می دهد (سوان و هولاندر، 2002 به نقل از اختیاری، رضوان فرد، و مکری،1387). همچنین نوع رفتارهای تکانشی برخلاف رفتارهای اجباری است که فرد بر وجود رفتار آگاهی دارد، و هدف از رفتار، نه کسب لذت، بلکه عموما دوری از یک اضطراب می باشد، همینطور متفاوت از رفتارهایی است که ناشی از نارسایی در داوری و تصمیم گیری است که در آن فرد در مرحله قضاوت اختلال دارد (مولر و همکاران، 2001).

فرایند تصمیم گیری یا برگزیدن یک گزینه از میان چندین گزینه، جهت مدیریت شرایط ایجاد شده، یکی از عالی ترین پردازش های شناختی به شمار می رود. تکانشگری، گونه ای ویژه از این فرایند می باشد، که به عنوان تصمیم گیری مخاطره آمیز شناخته می شود. این تصمیم گیری در شرایطی پردازش می شود که شخص با گزینه هایی روبرو می گردد که انتخاب آن ها باری از سود وزیان را در حال یا آینده به دنبال دارد. تصمیم گیری مخاطره آمیز اهمیت بالایی در زندگی فردی و اجتماعی افراد داشته، و اختلال در آن هسته اصلی پدیده تکانشگری و رفتارهای تکانشی را به دنبال دارد. رفتارهای تکانشی که در برخی رویکردها رفتارهای مخاطره آمیز نیز خوانده می شوند، عملکردهایی هستند که اگر چه تا اندازه ای با آسیب یا زیان های احتمالی همراه هستند، اما امکان دست یابی به گونه های پاداش را نیز فراهم می آورند.

رفتار تکانشی به وسیله تعاریف دارای وجه اشتراک و گاهی هم، متناقض تشریح شده اند. برخی از این تعاریف شامل: رفتار بدون تفکر کافی؛ عمل به غریزه بدون مهار ایگو و عمل سریع ذهن بدون دور اندیشی و قضاوت هشیار می باشند. بنابراین تکانشگری می تواند نقطه عطف بسیاری از اختلالات و آسیب های اجتماعی مثل خشونت، قمار، بازی های بیمارگونه، سوء مصرف مواد، رفتارهای پرخطر جنسی و اختلالات شخصیت مرزی و ضد اجتماعی باشد.

بنابر آنچه گفته شد، گاه تکانشگری را معادل کاهش ارزش تعویقی تعریف می کنند. یعنی تمایل به انتخاب پاداش های کم ولی سریع، در برابر پاداش های بزرگ تر ولی دیررس( ریچاردز، زانگ، میچل و دویت، 1999). بنابراین فردی که در برابر تاخیر در ارضاء شدن، حاضر به پذیرفتن مقادیر کمتری از پاداش می شود، تکانشگرتر است( لوگو،1998؛ هیمن، 1996).

ابعاد تکانشگری

تکانشگری دارای یک ساختار چند بعدی است که ابعادی مانند جهت دهی به زمان حال، کاهش تدریجی پاداش تاخیری، مهار گسیختگی رفتاری، خطر پذیری، هیجان طلبی، حساسیت به پاداش، مستعد بی حوصلگی بودن، لذت جویی، ضعف برنامه ریزی و... است. تکانشگری به عنوان صفت شخصیتی پایه (هرپرتز و سس، 1997) با تعیین کنندگی زیستی (هیث و دیگران، 1994 به نقل از اتلت و دیگران، 2007) هم در نظر گرفته شده است.

رفتارهای تکانشگری به عملکردهایی اطلاق می شوند که اگرچه با درجاتی از آسیب یا ضرر بالقوه همراهند، احتمال دستیابی به انواعی از پاداش های زود هنگام را نیز دارا می باشند. این رفتارها باید دارای سه ویژگی زیر باشند:

الف) انتخاب بین دو یا چند گزینه با پاداش احتمالی

ب) همراهی یکی از گزینه ها با احتمال رویداد عواقب و نتایج ناگوار

ج) نامعلوم بودن احتمال نتایج و عواقب ناگوار در زمان وقوع رفتار (اتلت و دیگران، 2007).

در کنار مفهوم تکانشگری، مفاهیمی مانند مخاطره جویی (آیزنک و همکاران، 1985)، هیجان طلبی (زاکرمن،1994)، و رفتارهای مخاطره جویانه نیز مطرح می باشد، که این مفاهیم عموما مفاهیمی اختصاصی تر همچون نوجویی (زاکرمن، 1994)، آسیب گریزی و پاداش طلبی را به دنبال خواهند داشت (هیث و دیگران، 1994 به نقل از اتلت و دیگران، 2007)


2-1-1-1- رویکردهای مختلف در تحلیل رفتارهای تکانشگری

ویژگی "تکانشگری" در چند دیدگاه نظری مورد بررسی قرار گرفته است که به مهم ترین آنها اشاره می کنیم.

رویکرد شخصیت شناسانه

دیکمن (1990)، دو نوع تکانشگری را از هم متمایز ساخت:

الف) «تکانشگری غیرکارکردی» یا گرایش به انجام عملی با کمترین آینده نگری که بروز مشکلات را در پی دارد، ب) «تکانشگری کارکردی» (کنشی) یا گرایش به انجام عملی با کمترین آینده نگری، زمانی که همه شرایط بهنجار است (به نقل از اختیاری و همکاران، 1387). دیکمن، کژکنشی را به سه گروه جداگانه تقسیم می کند: 1- تکانشگری توجهی: بررسی ها نشان داده است که این گروه از افراد تکانشگر نسبت به بقیه، زمان آمادگی کمتری برای تمرکز کردن روی تکالیف صرف می کنند، اما در بخش هایی که نیاز به تعویض سریع تمرکز از مطلبی به مطلب دیگر می باشد، بهتر از بقیه عمل می کنند.

2- تکانشگری بازتابی: این تکانشگری به صورت نبود هماهنگی میان یک محرک محیطی و پاسخ فرد تعریف می شود. به نظر می رسد این نوع، نوع توجهی را هم در بر می گیرد. 3-تکانشگری مهارگسیخته: اختلال در مهار برخی پاسخ ها به از دست دادن پاداش می انجامد که در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفته است. مقیاس تکانشگری بارت، در محدوده این رویکرد قرار می گیرد، که در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفته است.


مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره و خودپنداره بدنی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره و خودپنداره بدنی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 87 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 44
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره و خودپنداره بدنی

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره و خودپنداره بدنی

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::

-1 تعریف خود، خودپنداره و خودپنداره بدنی

  • 2-1-1 خود :
  • با مرور اجمالی نظریه‌ها و به طور کلی در روانشناسی معاصر، اصطلاح خود به دو معنای مختلف به کار می‌رود. از یک طرف به عنوان گرایش‌ها و احساس‌های فرد راجع به خودش و از طرف دیگر به عنوان گروهی از فرایندهای روانی که رفتار را کنترل و تنظیم می‌کنند (هال و لیندزی، 1970 ؛ به نقل از نصری، 1383).
  • · 2-1-2 خود پنداره :
  • از نظر بسیاری از نظریه‌پردازان، از جمله کارل راجرز، خودپنداره مهمترین جنبه واحد از شخصیت یک فرد می‌باشد. حقیقت آن است که مردم بیش از آن‌چه که به دیگران علاقه دارند، به خود علاقه‌مندند. به طور خلاصه می‌توان گفت که خودپنداره چارچوبی شناختی است که به واسطه آن به سازمان‌بندی آن‌چه که درباره خویش می‌دانیم، می‌پردازیم و اطلاعاتی را که به خود مربوط می‌شود، بر پایه آن پردازش می‌کنیم. این قبیل «طرحواره‌های خود» دربرگیرنده مؤلفه‌های خاصی نیز می‌باشند که در نقش گرایش‌های شخصیت عمل می‌کنند. سه مورد از این مؤلفه‌ها عبارتند از: تفاوت‌های فردی در شیوه‌ی ارزشیابی خود، باور کردن خود برای تلاش در جهت دستیابی به اهداف مطلوب و علاقه نشان دادن به میزان اثر گذاشتن بر روی دیگران از طریق رفتارهای خود (صالحی‌فدردی، 1373).
  • مفهوم خودپنداره مجموعه استنباط‌هایی است که یک شخص براساس تجربیات خودش درباره خود دارد. بنابراین خودپنداره یک فرد ممکن است از مشاهداتی که او از خودش دارد و توصیف‌های سایر مردم از او باشد. تجربه‌ای که خود با خودپنداره شخص ناهماهنگ باشد غالباً ایجاد تشویش می‌کند. در درون شخصیت یک فرد، تصویر خود، یک متغیر واسطه‌ای بین تجربیات فرد و متغیر تابع رفتار است. یک فرد براساس تصوری که از خودش دارد رفتار و تأثیرات محیطی اش او را تفسیر می‌کند (مک‌رونالد، 1965؛ به نقل از نصری، 1383).
  • خودپنداره، همیشه قابل تغییر است. زیرا در اثر رابطه شخص با محیط، پنداره او از وجود خودش دائماً تغییر می‌کند، ولی این تغییرات در دوران کودکی خیلی زیادتر از دوران بزرگسالی است. اگرچه خودپنداره متغیر است، لیکن در عین حال نیز سعی می‌کند حالت ثبات خود را نگه دارد. در رفتار افراد بشر، ثبات، یکنواختی و توالی قابل ملاحظه‌ای موجود است. این حقیقت حتی زمانی‌که شخص خود را کم‌ارزش و حقیر می‌پندارد نیز وجود دارد. فرد آنچه را که با خودپنداره خویش توافق ندارد قبول نمی کند و به خصوص موقعی که «خود» در شخصی به خطر بیفتد، وی به شدت در مقام مقاومت و مقابله برمی‌آید و از تغییرپذیری احتراز می‌جوید. به عکس در محیط آرام و بی‌خطر، فرد تجارب تازه‌ای می‌طلبد و میل دارد تغییر مطلوب در خود ایجاد کند. خودپنداره برای متخصصان بهداشت روانی نیز اهمیت خاصی دارد. زیرا پندار فرد از شخصیت خود تا اندازه زیادی تصور او راجع به محیطش را تعیین می‌کند و این دو عامل، نوع رفتارهای او را طرح‌ریزی می‌نماید. اگر تصور فرد از خود مثبت و نسبتاً متعادل باشد شخص دارای سلامت روانی است و اگر به عکس خودپنداره شخص منفی و نامتعادل باشد او از لحاظ روانی ناسالم شناخته می‌شود (بیابانگرد، 1373).
  • 2-1-3 خودپنداره بدنی :
  • خودپنداره بدنی یکی از سازه های روانشناختی و یک مفهوم محوری برای روانشناسان سلامت است (زنجانی و همکاران، 1387). اصطلاح خودپنداره بدنی دو بعد ادراکی و نگرشی دارد. مؤلفه ی ادراکی خودپنداره بدنی به چگونه دیدن شکل، اندازه، وزن، چهره، حرکت و اعمالمان مربوط می شود در حالی که مؤلفه ی نگرشی به این موضوع مربوط می شود که ما چه احساسی درباره ی این ویژگی ها داریم و چگونه این احساس ها رفتارمان را هدایت می کند(گلیسون، 2006).
  • خودپنداره بدنی دارای موجودیت و جوهره ای پویا می باشد زیرا دائماً توسط دریافت ها و تجارب جدید تغییر یافته و یا تعدیل می شود. خودپنداره بدنی به مثابه ی پرده ی هدف یا نشانه ای می باشد که شخص مهم ترین احساسات شخصی، اضطراب ها و ارزش هایش را بر روی آن فرافکنی می کند. خودپنداره بدنی می تواند مجموعی از نگرش های خودآگاه و ناخودآگاه فرد نسبت به بدنش باشد که شامل دریافت های حال و گذشته و احساساتی در مورد اندازه، عملکرد، ظاهر و توانایی های بالقوه می شود(پوپ، سولومون و دان،2007).
  • · مفهوم شخص از بدنش بخش اصلی و مهم خودپنداره ی او می باشد. بدن می تواند به صورت کپسول یا پوشینه ای تصور شود که شخص همیشه در آن احاطه شده و از طریق آن با دنیا ارتباط برقرار می کند. شخص با بدنش 24 ساعته از زمان تولد تا مرگ زندگی می کند. این بخش (یعنی بدن) مادی ترین و قابل مشاهده ترین قسمت «خود» می باشد و اگرچه این بخش به تنهایی تمامی حس «خویشتن» را توضیح نمی دهد، در تمام طول زندگی به عنوان پشتیبان و لنگری برای خود آگاهی باقی می ماند (بلینو و همکاران، 2006).
  • · 2-2 موضع گیری نظری در خصوص خود پنداره بدنی:
  • پیدایش خودپنداره به عنوان یک مفهوم نوین روانشناسی به کارهای ویلیمام جیمز، که به عنوان اولین پژوهشگر روانشناسی خود نامیده می شود، باز می گردد. او خودپنداره را به عنوان معادلی برای خود- ارزیابی مفهوم سازی کرد. جیمز خودپنداره را یک صفت در نظر می گرفت و ادعا کرد که هر شخص همواره یک سطح از احساس به خود را تجربه می کند. افراد یک خط پایه از احساس ارزش، اهمیت، دوست داشتن و پذیرش نسبت به خود را دارند. بنابراین از دید جیمز خودپنداره، عاطفی است. سطح ارزش خودپنداره به عنوان صفت در هر شخص از محیط بیرونی فرد کاملاً مستقل است، در مقابل خودپنداره به عنوان حالت در پاسخ به موفقیت ها و شکست ها درزندگی فرد تغییر می کند(گوئیندون، 2010).
  • کولی(1902) بر عاطفی بودن خودپنداره تأکید کرد، او باور داشت که درک خود به واسطه درک قضاوت دیگران تعیین می شود. تصور ما از اینکه چه چیز باشیم با محیط اجتماعی ما گره خورده است. افراد مهم، آینه های اجتماعی هستند که ما برای کشف نظرات آنها در مورد خودمان به آنها خیره شده ایم. ما خود را آنگونه تصور می کنیم که دیگران درمورد ما فکر می کنند، آنگونه که در مورد ویژگی های ما، ظاهر و رفتارما فکر می کنند(به نقل ازگوئیندون، 2010).
  • مید(1934) خود را به عنوان محصول تعامل در نظر گرفت به این معنا که افراد خود را به در بازتاب رفتار دیگران تجربه می کنند، اگر چه مید مستقیماً به مفهوم خودپنداره اشاره نکرد اما او خود ارزیابی را به عنوان یک نگرش نسبت به خود مورد بحث قرار داد. بر عکس جیمز و کولی، دیدگاه مید ماهیت شناختی دارد. او بر این باور است که خود از تعامل مداوم من( بخش فاعلی، شخصی و تجربه کننده خود) با مرا(جنبه مفعولی و اجتماعی خود) رشد می یابد. بخش فاعلی خود تنها آگاهی از تجربیات فکرکردن و احساس کردن فرد از زمان نوزادی تا کنون را شامل می شود. رشد تدریجی بخش مفعولی از زمانی آغاز می شود که کودکان می توانند اشیاء را به صورت متمایز از خودشان درک کنند. از نظر مید افراد خودشان را از طریق ادراکشان از محیط بیرون و اجتماع تجربه می کنند. خود محصول دنیای اجتماعی است. بخش مفعولی خود ویژگی های خود را از نظرگاه دیگران "تعمیم یافته" متمایز می کند. فرمول بندی مید بصورت ضمنی به فرآیندی اشاره می کند که از طریق آن قضاوت های دیگران مهم یک حس کلی از خود- ارزشمندی به عنوان یک فرد را ایجاد می کند. جیمز، کولی و مید باور دارند که تصویر- خود بوسیله محیط اجتماعی، مشخصاً از طریق ادراک ارزیابی هایی دیگران تحت تأثیر قرار می گیرد(به نقل از کمپل، 2006).

چندین نفر از نظریه پردازان پیشگام در حوزه شخصیت نیز در دانش و درک ما در ارتباط با خودپنداره نقش دارند.کارن هورنای(1950) بیان کرد که هر شخص با یک توانایی بالقوه متولد می شود ازطرفی خودپنداره فرد متأثر از میزان موفقیت فرد در دست یافتن به آن توانایی بالقوه است(نقل از کوچ، 2006).


مبانی نظری و پیشینه تحقیق استعداد (تیزهوشی)

مبانی نظری و پیشینه تحقیق استعداد (تیزهوشی)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
مبانی نظری و پیشینه تحقیق استعداد (تیزهوشی)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق استعداد (تیزهوشی)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::

تیزهوشی

چند تعریف از استعداد (تیزهوشی)

تعریف رنزولی (1998) از استعداد شامل، تأثیر متقابل 3 کیفیت اصلی و ضروری: توان بالاتر از حد متوسط اجرای وظایف، انگیزش ذاتی و خلاقیت می باشد.

طبق تعریف فیدلر (1999) کودکان و نوجوانانی که شواهدی از ظرفیت بالای عملکرد در زمینه هایی همچون هوش، خلاقیت ظرفیت هنری و رهبریت یا در رشته های خاصی از تحصیل از خود نشان می دهند، نیازمند خدمات یا فعالیت هایی هستند که به طور معمول مدارس عرضه نمی کنند تا به طور کامل چنین ظرفیت هایی را رشد و توسعه دهند.

متناوباً، گالاگر (2000) تعریف ذیل را به صورت تعریف که اکثراً پذیرفته اند و تعریفی جامع و به روز از استعداد است را توضیح داد: کودکان و نوجوانان دارای نبوغ بر جسته توان بالقوه ای را برای انجام سطوح بالایی از موفقیت و پیشرفت نشان می دهند، هنگامی که با افراد دیگر هم سن خود، دارای تجربه ای مشابه خود یا محیطی مشابه خود مقایسه شوند. این کودکان و نوجوانان ظرفیت بالای عملکردی را در زمینه های هوش و ذکاوت، خلاقیت و یا هنری از خود نشان می دهند دارای ظرفیت رهبری غیر معمول هستند یا در زمینه های خاص تحصیلی برتری و تفوق دارند. آن ها نیازمند خدمات یا فعالیت هایی هستند که به طور معمول توسط مدارس ارائه نمی شود. قریحه ها و استعدادهای برجسته در کودکان و نوجوانان تمام گروه های فرهنگی در سراسر لایه های اقتصادی و در تمام زمینه های تلاش انسانی یافت می شوند.

تاریخچه ی تیزهوشی و بااستعدادی

صدها سال است که افرادی دارای سهولت زیاد و غیر معمول در زمینه های هوش، ذکاوت و مهارت شناسایی شده اند. دامنه مواردی از این قبیل از آن کسانی که توانایی هایشان در حوزه های علم، فلسفه و هنر سیر می کند (مثل لئوناردو داوینچی) تا حوزه های خاصی از نبوغ مثل نبوغ موسیقی تجدید شده موزات و بتهوون و نبوغ علمی نیوتن، اینشتن و این اواخر، فیزکدان استیون هاوکینز متغیر است. برخی از فرضیه پردازان (مثل گاردنر) در مورد وجود دیگر حوزه های هوش و نبوغ مثل نبوغ جنبشی (واین گرتسکی و تیگر وودز ) استدلال هایی و ادعاهایی کرده اند.

در هر صورت، ارزش و پذیرش اجتماعی چنین افراد با استعداد و توانا به طور قابل توجهی تغییر می یابد و صعود و نزول می کند(جردن، 2005). قبل از تحقیقات ترمن (1995) درر مورد توانای هوش و ذکاوت، عموماً چنین باور می شد که افراد دارای توان غیر معمول و بالای هوش و ذکاوت یا تحصیلی (مدرسه ای) افرادی عجیب و غریب هستند که محکوم به زندگی در انزوا یا حتی زحمت بیهوده هستند.

تحقیقات ترمن در مورد توان هوش و ذکاوت شروع به نشان دادن این امر کرد که چنین افرادی محکوم به بدبختی نیستند و آن ها درست شبیه، اگر نگوییم خیلی شبیه، افراد خوشحال و موفق و نرمال هستند. سه دهه بعد، مسابقه برای (تسخیر) فضا شروع شد و روس ها به طور موفقیت آمیزی اسپانیک را در سال 1957 به فضا پرتاب کردند. این سرآغاز عصر جدیدی در تصدیق، ترغیب و پرورش افراد با استعداد، دارای توان تحصیلی بالا خصوصاً توانایی عملی و ریاضیاتی بود(فیدلر، 1999).

در سال 1972، گزارش مارلند از نیازهای خاص دانش آموزان با استعداد خبر داد. این گزارش شامل تلاش هایی در مقیاس وسیع برای تعیین آن بود که چه شرایطی را مدارس ایالات متحده باید فراهم کند تا رشد هوش، استعداد و قریحه توانمندترین دانش آموزان را افزایش دهند. گزارش مارلند همچنین 6 زمینه را مشخص کرد که در آن دانش آموزان می توانستند با استعداد یا نابغه باشند. 1)توانایی عمومی هوش و ذکاوت، 2)استعداد آکادمیکی (تحصیلی) خاص، 3)تفکر خلاق یا سازنده 4)توانایی رهبری 5)توانایی در هنرهای بصری و اجرایی 6)توانایی روانی- حرکتی(مارلند، 1972 به نقل از فیدلر، 1999).

تا زمان این گزارش، مفهوم با استعداد، در سیستم های مدرسه ناشناخته بود. کمی بعد از گزارش مارلند قانون جاکوب کی جاویتس، قانون آموزش افراد با استعداد و نابغه در سال (1988) تصویب شد. این قانون لزوم فراهم کردن فرصت های مناسب آموزشی برای تمام دانش آموزان با هوش و با استعداد را در ایالات متحده آمریکا تصدیق می کند. این قانون جهت فراهم کردن آموزش خاص افراد با استعداد در ایالات متحده همچنان به توجیه و حمایت و پشتیبانی قانونی ادامه می دهد(فیدلر، 1999).

خصوصیات و ویژگی های مرتبط با افراد با استعداد

طبق نظر سیلورمن (1993)، ویژگی های هوشی و زکاوتی افراد با استعداد شامل موارد ذیل است: توان استدلال استثنایی، کنجکاوی از روی هوش و زکاوت، نرخ سریع فراگیری، مهارت در درک مجردات، فرآیند کامل تفکر، تخیل و تصور روشن، درک زود هنگم اخلاقی، اشتیاقی برای یادگیری، قدرت تمرکز، تفکر تحلیلی، تفکر واگرا، حس شدید به عدالت و ظرفیت تعقل. ویژگی های شخصیتی فهرست شده عبارتند از: بینش آفرینی، نیاز به درک، نیاز به تحریک روانی(ذهنی)، کمال گرایی، نیاز به درک/منطق، حس شوخ طبعی، حساسیت/ همدلی، شدت، پشتکار، خود آگاهی حاد، عدم هم رنگی با جماعت، قوانین پرس و جو/اقتدار، و تمایل به درون گرایی.

تحقیقات نشان داده، که دانش آموزانی که وقت بیشتری از صرف انجام تکالیف منزل و خواندنی های تفریحی می کنند به احتمال زیادتری از نظر تحصیلی با استعدادتر هستند تا آن هایی که این گونه کار نمی کنند. همچنین انتظارات بالای والدین و وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده نیز پیشگوهای مهمی در مورد استعداد هستند(کانستنتوپولاس و همکاران، 2001).

به عنوان یک روش مقایسه، جدول ذیل برگرفته از زابوس (1989) می باشد تا ویژگی های متمایز کننده دانش آموزان خوب و دانش آموزان با استعداد تحصیلی را نشان دهند:

جدول (2-1) مقایسه دانش آموزان خوب و دانش آموزان با استعداد(زابوس،1989، صفحه 98)

دانش آموزان خوب

دانش آموزان با استعداد

پاسخ را می داند .

سوال می پرسد.

علاقمند است.

بسیار کنجکاو است.

با توجه است.

ذهنی و جسم او درگیر است.

ایده های خوبی دارد.

ایده های دیوانه وار و احمقانه دارد.

سخت کار می کند.

بازیگوشی می کند ولی بخوبی امتحان می دهد.

به سوالات پاسخ می دهد.

مفصل بحث می کند و دست ورزی می نماید.

در رأس گروه است.

ماورای گروه است.

با علاقه گوش می دهد.

احساسات قوی و نظرات قوی نشان می دهد.

به راحتی گوش می دهد.

قبلاً همه چیز را می داند .

برای استادی وچیره دستی 6-8 بار تمرین می کند.

تا 2 بار تکرار می کند.

ایده های را درک می کند.

مجردات را می سازد.

از مصاحبت همسالات لذت می برد.

بزرگسالان را ترجیح می دهد.

معانی را به چنگ می آور.

اسنتاج می کند.

وظایفش را کامل می کند.

پروژه ها را شروع می کند.

پذیرا است.

مشتاق است.

به درستی کپی می کند.

یک طرح جدید خلق می کند.

از مدرسه لذت می برد.

از یادگیری لذت می برد.

اطلاعات را جذب می کند.

اطلاعات را دست کاری می کند.

اهل فن است.

مخترع و مبتکر است.

به خوبی حفظ می کند.

حدس زننده خوبی است.

از استقامت و حضور متناوب لذت می برد.

بر پیچیدگی ها پیروز می شود .

هوشیار است.

مشتاقانه مشاهده گر است.

از یادگیری خودش خرسند است.

از خودش بسیار منتقد است.