دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
بررسی معماری بناهای شهر قزوین در دوران صفوی
شهر قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایی و طبیعی و بعدها اهمیت اقتصادی،همواره در مسیر درگیریها و جنگ ها ی تاریخی بوده است و رفته رفته پایه و اساس شهری که اهمیت اقتصادی و نظامی توامان را داشته،در پیش از اسلام ریخته شد،که البته در طول تاریخ دستخوش تغییرات فراوان گشته و دگرگونی های بسیاری را شاهد بود.
قزوین در سال 25 ه.ق به تصرف مسلمین در آمد و به عنوان سنگر و پایگاه مرزی مهمی بر سر چند راهی ،مورد استفاده بود به طوری که از آن به باب الجنه(درب بهشت)و بلده المومنین در کتب و احادیث یاد می کردند. شهر برای نخستین بار در زمان الهادی خلیفه عباسی به سال 170 ه.ق در کنار شهر شاپوری گسترش یافت که بعدها این دو به هم متصل شدند.
شهر در زمان حکومت سلجوقی (سده پنجم وششم)به علت پیشرفت اسماعیلیه و استقرار ایشان در دژ الموت واقع در منطقه کوهستانی شمال قزوین ،مورد توجه بسیار قرار گرفت ونقش دفاعی آن اهمیت بیشتری یافت. به طوری که برای دومین بار ، توسعه تاریخی این شهر به طور گسترده ای در گستره و زیر ساخت های آن به انجام رسید،مقصوره جامع کبیر و کتیبه زیبا و پر محتوای آن ،خود گویای این تحول است. در زمان حمله مغول به سر تاسر ایران شهر قزوین دچار آتش سوزی و تخریب گردید؛ اما بعدها اهمیت خود را باز یافت و در دوره آق قویونلها و قرقویونلوها(سده دهم)بارها بین حکام مختلف دست به دست شد. تا اینکه با حضور دولت صفوی و به تبع آن یکپارچه شدن مملکت تحت سیطره حکومت مرکزی در آمد.
اما اوج شکوفایی و گسترش شهر قزوین را باید زمانی دانست که به عنوان دومین پایتخت سلسه صفوی برای مدت 51 سال (955 تا 1006 ه . ق ) در آمد و پس از آن نیز در زمان حکومت این سلسله مورد توجه بود قزوین در زمان سلطنت شاه طهماسب ، بنا به دلایل سیاسی و نظامی و حل مشکل نزدیک بودن پایتخت اول ( تبریز ) به مرز عثمانی ، برای پایتختی برگزیده شد . و ساز و کارهای ادارة حکومت مملکتی در آن به اجرا درآمد . « اهمیت جغرافیایی قزوین و واقع شدن آن در محل تقاطع راه های خراسان و آذربایجان و ایران مرکزی و شمالی و ارتباط با جلگه های حاصلخیز ابهر و ساوج بلاغ و شهریار و ری ، امکان مهمی را برای انتخاب این شهر به عنوان پایتخت برای شاه طهماسب فراهم آورد». ( اشراقی ص 323)
گسترش شهر برای پایتختی ، به سمت خارج از شهر در جهت شمال صورت گرفت که امکان گسترش در آنجا بیشتر فراهم بود. نه در بستر شهر قدیم . «محور اصلی توسعه کالبدی شهر در عصر صفوی ناحیه مسجد جامع واقع در شارستان ساسانی به سمت شمال شهر و باغات موسوم به جعفر آباد واقع در محله سعادت آباد و زنگی آباد است ، باغ - شهر سلطنتی به شکل مربع مستطیل تقریبا در امتداد شمال و جنوب کشیده بود و از طریق ضلع جنوبی با شهر سلجوقی ( شهر قدیم ) و از جانب غربی با بازار ارتباط داشت ، جبهه شرقی آن به امتداد یکی از شعبه های فرعی مسیل رودخانه اترک محدود می شد .کوشک ها و کاخ های سلطنتی و بناهای اشراف و فئودال ها در این محدوده بر پا شده بود و مجموعا شهر سلطنتی را تشکیل می داد که از طریق میدان دولتی یا میدان شاه به شهر مردمی در اطراف مسجد جامع متصل می شد . و از جهت غرب از طریق دروازه ها و راهروهای زیرزمینی و گذرها به مجموعه بازار ملحق می گردید . بدین ترتیب ساختار شهر ،بر اساس مثلث شهر سلطنتی ـ شهر مردمی و بازار ، برپا شد .