دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 408 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 99 |
پاورپوینت بررسی عوامل موثر بر نوآوری تکنولوژیک در موسسات کوچک و متوسط در 99 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
کلیات تحقیق
مساله اصلی تحقیق
تشریح وبیان موضوع
ضرورت و اهمیت موضوع
اهداف تحقیق
فرضیههای تحقیق
چارچوب نظری و مدل تحلیلی تحقیق
نوع و روش تحقیق
قلمرو مکانی تحقیق
محدودیتهای تحقیق
بنگاهای کوچک و متوسط قلب اقتصاد جهان امروز هستند.
با آغاز موج صنعتی شدن و توسعه کشورها، رقابت برای ایجاد صنایع بزرگ و تولید انبوه و یکسان شکل گرفت و در سه ربع اول قرن بیستم به اوج خود رسید. اما ربع آخر قرن، مفهوم جدیدی معادلات توسعه و پیشرفت را دگرگون ساخت. ”کوچک زیباست“.
امروزه تردیدی در نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط برای رشد و توسعه اقتصادی کشورها وجود ندارد و هر دو گروه، کشورهای صنعتی و در حال توسعه با سیاستگذاری و برنامه ریزی لازم در صدد ساماندهی، رفع موانع و مشکلات و بهبود فضای کسب و کار و فراهم ساختن زمینه لازم به منظور بهرهگیری هر چه بیشتر از این صنایع در راستای توسعه کارآفرینی، حل معضل بیکاری، افزایش ارزش افزوده و صادرات صنعتی، توسعه منطقه ای و کمک و بهبود و توزیع درآمد در جامعه و مواردی از این قبیل میباشند.
از طرف دیگر اقدام به نوآوری یا تن دادن به نابودی به موضوعی مهم و بحرانی در صنایع گوناگون مبدل شده است. و اثربخشی سازمانی کاملاً با نوآوری عجین شده است اغلب شرکتهای دارای عملکرد برتر در عرصه رقابت با سایر شرکتها، بخش عمده موفقیت خود را مدیون فعالیتهای نوآورانه هستند که در بسیاری از موارد مبتنی بر تکنولوژی است. امروزه خلق محصولات، فرآیندها و خدمات جدید منبع اصلی ایجاد مزیت رقابتی شناخته میشود و میدانیم که تکنولوژی عامل اصلی ظهور چنین نوآوریهایی است
تشریح مساله وبیان موضوع
Úبنگاههای کوچک و متوسط به عنوان بستر خلق و بکارگیری نوآوریها و عامل محرک نظامهای اقتصادی در حرکت به سوی نظام اقتصادی دانش مدار شناخته شدهاند این بنگاهها به کمک کارآفرینان، ایدههای جدید تلاشها را با توجه به نیازهای روز بازار به محصول و یاخدمات تبدیل کرده و بخاطر انعطاف پذیری بالایشان نسبت به صنایع بزرگ می توانند سهم بالایی در بر طرف سازی نیازهای مشتریان داشته باشند.
Úبرخی از زمینههایی که منجر به ایجاد قابلیتهای نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط میشود به شرح زیر است: Úبنگاههای کوچک و متوسط به دلیل تخصصی شدن کارهایشان، (بنیاد توسعه فردا، 1382) بیشترین خلاقیت، نوآوری و تحقیقات کاربردی را در جهت تنوع بخشیدن به تولیدات و کسب بازارهای جدید از خود نشان میدهند. Ú بسیاری از پیشرفتها، ناشی از اختراعات کوچک و در عین حال دقیق است و چون بکارگیری و فروش اینگونه پیشرفتهای کوچک و دقیق برای صنایع بزرگ قابل توجیه نیست، چنین فرصتهایی در خلق نوآوریهای جدید، مورد بی توجهی صنایع بزرگ قرار میگیرد Úفعالیتهای سازمانی را که ممکن است منجر به خلق نوآوری گردد، میتوان به شکل بهتری در بنگاههای کوچک و متوسط کنترل و هدایت کرد.
Ú با توجه به اهمیت نوآوری تکنولوژیک در توسعه وعملکردکسب و کارهای کوچک و متوسط، شناسایی عوامل موثر بر نوآوری تکنولوژیک مهمترین پیش نیاز حرکت به سوی استقرار سیستمهای نوآورانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط خواهد بود. بنابراین محرک اصلی انجام تحقیق حاضر پاسخگویی به سوال اصلی زیر است: Úمهمترین عوامل موثر بر نوآوری تکنولوژیک در کسب و کارهای کوچک ومتوسط در ایران کدامند؟
ضرورت و اهمیت موضوع
4/98 درصد از کسب و کارها در ایران از نوع بنگاههای خرد (با نیروی کار 1 تا 9 نفر) هستند، در حالی که نسبت کل بنگاههای کوچک (از 10 تا 49 نفر) تنها 4/1 درصد است. این اطلاعات عدم تجانس آشکاری را در بین تعداد بیشمار بنگاههای خرد و تعداد بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط نشان میدهد. باید توجه داشت که عدم وجود تعداد مناسبی از صنایع متوسط (که با صنایع بزرگ در حدود 2/0 درصد از کل کسب و کارها را تشکیل میدهند) میتواند بر توانایی صادرات ایران اثر منفی گذارد.
Úبا توجه به توزیع ارزش افزوده براساس اندازههای مختلف بنگاههای صنعتی طی سالهای گذشته، مشاهده میشود که عمده ارزش افزوده بخش صنعت، دربنگاههای بزرگ (بنگاههای بالای 200 نفر) ایجاد شده است. درحقیقت، به دلیل موانع موجود درراه رشد صنایع کوچک در ایران، این صنایع نمیتوانند رشد کنند وبه بنگاههای متوسط تبدیل شوند. درنتیجه سیرطبیعی رشد سازمانها درصنایع ایران مشاهده نمیشود وما درایران با دودسته بنگاههای کوچک که سهم کوچکتری درارزش افزوده دارند و بنگاههای بزرگ (که عمدتاً توسط بخش دولتی ایجاد شدهاند) روبرو هستیم.
Úبررسی توزیع تعداد شاغلان بخش صنایع کشورهای تازه صنعتی شده و مقایسه آن با ایران نیز نشان می دهد که صنایع کوچک و متوسط سهمی بیش ازصنایع بزرگ دراشتغال دارند. به عنوان مثال همان طورکه درجدول (1) مشاهده میشود. سهم اشتغال در بخش صنایع کوچک و متوسط کشورتایوان 70% و درصنایع بزرگ این کشور 30% است وعموماً بیش از 50% نیروی شاغل صنایع کشورهای تازه صنعتی شده در بخش صنایع کوچک ومتوسط شاغل میباشند واین درحالی است که درایران سهم صنایع کوچک ومتوسط ازاشتغال دربخش صنعت تنها 37% می باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
پیشینه پزوهش و مبانی نظری عوامل تأثیر گذار بر بقای شرکت ها
توضیحات: فصل دوم مقاله کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
عوامل تأثیر گذار بر بقای شرکت ها
ویژگی های خاص شرکت
اندازه شرکت
مفهوم اندازه ی شرکت: اندازه ی شرکت در مطالعات متعدد نمایانگر جنبه های مختلفی از شرکت است. اندازه ی شرکت می تواند نمایانگر اهرم شرکت باشد. اندازه ی شرکت می تواند نمایانگر برتری رقابتی نیز باشد. از آنجایی که سهم بیشتر بازار، نیاز به تولید و فروش بیشتر دارد لذا داشتن منابع مالی کافی و اندازه ی بزرگتر می تواند شرکت را در تولید بیشتر یاری کند تا بتواند مزیت های رقابتی ایجاد نماید. اندازه ی شرکت می تواند توانایی مدیریت و کیفیت طرح های حسابداری باشد و توسعه ی اندازه ی شرکت نشانگر مدیریت قوی است. اندازه ی شرکت می تواند نمایانگر کارایی اطلاعاتی باشد. و در نهایت اندازه شرکت می تواند نمایانگر میزان ریسک کلی شرکت باشد (شورورزی و پهلوان،1389).
اگر چه شروع فعالیت هر شرکت جدید، موجبات اشتغال تعدادی از نیروی انسانی را در پی دارد اما تنها ایجاد بنگاه، بیانگر اشتغال زایی و الزاماً گامی در راستای حل معضل بیکاری نیست. بلکه دوره ی حیات قابل قبول بنگاه ها عامل اساسی در ایجاد اشتغال اثرگذار توسط آن ها محسوب می شود.در میان مجموعه عواملی که دوره ی حیات یک بنگاه اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهد، اندازه ی آن به عنوان یکی از ویژگی های مختص شرکت و مهم ترین عامل تأثیرگذار تلقی می شود. شاید کمتر مطالعه ای را بتوان در این حوزه مشاهده کرد که بررسی تأثیر اندازه بر دوره ی حیات را نادیده انگاشته و آن را به عنوان مهم ترین عامل معرفی نکرده باشد (فیض پور و همکاران، 1390).
در بعضی از مطالعات نقش اساسی در بقا یا شکست یک بنگاه را اندازه شرکت دانسته اند و نشان می دهند که بین اندازه و رشد و یا شکست رابطه وجود دارد (دان و همکاران، 2005). ورود بنگاه های جدیدالورود به فعالیت های اقتصادی همواره با عنوان معیاری اصلی برای سنجش عملکرد بخش یا منطقه محسوب می شود، اما همواره این سؤال که اندازه مطلوب برای یک بنگاه اقتصادی در زمان ورود چه اندازه ای است؟ سوالی است که از دیرباز مورد ارزیابی اقتصاددانان قرار گرفته و برای آن پاسخ های متعددی ارائه گردیده است. درحالی که برخی، اندازه های کوچک را برای بنگاه های اقتصادی در زمان ورود پیشنهاد می کنند، گروه دیگر بر این باورند که بنگاه های بزرگ به دلیل توانایی استفاده از صرفه های ناشی از مقیاس بر بنگاه های کوچک ارجحیت دارند (فیض پور و رادمنش، 1391). به عنوان مثال دان و همکاران (2005) بیان کردند بنگاه هایی که از نظر اندازه شرکت و سهم در بازار بزرگ هستند دارای بقای بیشتری هستند.
اندازه در زمان ورود الزاماً به معنی اندازه ی بهینه نبوده و این خود می تواند زمینه ی خروج بنگاه های کوچک و متوسط را بیش از سایر بنگاه ها فراهم کند (سفیز و مارسیلی، 2006). بنابراین بنگاهی که فعالیت خود را در اندازه ای از کوچک و احیاناً غیر بهینه آغاز می کند، پس از مشاهده ی عملکرد خود برای بقا در بازار لازم است تا اندازه ی خود را به سوی اندازه بهینه سوق دهد. در مقابل، چنانچه بنگاهی که در مقیاسی بزرگ فعالیت می کند، با کارایی کم تر از حد انتظار مواجه شود، امکان دارد قبل از خروج از فعالیت، کوچک شود. درحالیکه چنانچه کارایی کم تر از حد انتظار بنگاه، در حدی اندک و قابل اغماض باشد، تمایلی نیز برای کوچک شدن بنگاه وجود نداشته و بنگاه ترجیح می دهد در همان مقیاس باقی بماند. درنتیجه، مقیاس بزرگ تر ورود بیانگر موفقیت بیشتر است. بنابراین، بر اساس نظریه های موجود در این حوزه عموماً بنگاه های جدید با مقیاسی کوچک وارد می شوند، اما امید به زندگی نسبتاً کوتاهی دارند، چون ورود آسان الزاماً دوره ی حیات طولانی را در بر نمی گیرد.
رفتار بنگاه های جدیدالورود به فعالیت اقتصادی در راستای تعدیل اندازه خود نسبت به وضعیت موجود و گذشته زمان، موضوعی است که از هر حیث اهمیت یافته و علاوه بر آن، می تواند به عنوان مبنایی برای تعریف اندازه مورد توجه جدی قرار گیرد.با چنین شناختی از تأثیر اندازه بر عملکرد یک بنگاه اقتصادی می توان مطالعات متعددی را در این حوزه مشاهده کرد. اما شروع مطالعات منسجم و علمی دوره ی حیات بنگاه های اقتصادی را شاید بتوان به مطالعه ی انجام شده توسط ایوانس در کشور امریکا و در سال 1987 نسبت داد. ایوانس با استفاده از داده های مربوط به بنگاه های تجاری کوچک امریکا، رابطه ی مثبت قوی ای را بین احتمال بقای بنگاه ها و اندازه ی آن ها آزمون کرده است. پس از ایوانس، دیون، ربرت و ساموئلسن (1989) و نیز فیلیپس و کریچف (1989) در مطالعات جداگانه ای موضوع بقا و رشد بنگاه های وارد شده به تجارت امریکا را بررسی کردند. کاهش نرخ شکست بنگاه در نتیجه ی افزایش اندازه آن از نتایج مطالعه دیون و همکارانش می باشد.مطالعه ی فیلیپس و کریچف نیز که با استفاده از داده های بنگاه های کوچک امریکا انجام شده، نتایج مطالعه ی ایوانس را تأیید کرده است ( فیض پور و همکاران، 1390).
هولمز وهمکاران (2010) نیز مقاله ای تحت عنوان تجزیه و تحلیل بقای شرکت های جدید با استفاده از تابع هازارد ارائه دادند. در این تحقیق نتایج به دست آمده برای SMEs مطابق با مطالعات انجام شده، ذکر شده است که یک رابطه مثبت بین اندازه و بقای شرکت وجود دارد.
Dunne and et al
Evans
Holmes et al.